تحول تاریخ نگاری در دوره رنسانس بر مبنای چندین عامل اساسی استوار بود:
1. **علاقه به انسان و بشر**: در دوره رنسانس، توجه به انسان و تواناییهای او افزایش یافت. این دوره تأکیدی بر ارزشهای انسانی و فردی داشت. تاریخنگاران به جای تمرکز صرف بر وقایع سیاسی و نظامی، به بررسی زندگی روزمره، فرهنگ و دستاوردهای فردی نیز پرداختند.
2. **بازگشت به متون کلاسیک**: رنسانس به معنای "تولد دوباره" است و این دوره با بازگشت به متون و فلسفههای کلاسیک یونانی و رومی همراه بود. این رویکرد باعث شد تا تاریخنگاران از شیوههای نوین و تحلیلی برای بررسی تاریخ استفاده کنند و به دقت بیشتری در ارائه وقایع و تحلیلها دست یابند.
3. **استفاده از اسناد و مدارک معتبر**: تاریخنگاری در این دوره به سمت استفاده از اسناد و مدارک تاریخی و تحلیل انتقادی آنها حرکت کرد. تاریخنگاران به جمعآوری مدارک و شواهد تاریخی پرداخته و سعی کردند تا از روشهای مستند برای روایت تاریخ استفاده کنند.
4. **تأکید بر حقیقتجویی**: در دوره رنسانس، موضوع حقیقت و واقعیت در تاریخنگاری مورد توجه قرار گرفت. تاریخنگاران به دنبال واقعیتهای تاریخی بودند و تلاش میکردند تا از روایتهای افسانهای و غیرمستند دور شوند.
5. **پیشرفتهای علمی و فرهنگی**: رشد علم و دانش در این دوره، تأثیر زیادی بر روشها و شیوههای تاریخنگاری گذاشت. ابزارهای جدید و روشهای تحقیقاتی نوین باعث شدند تا تاریخنگاران بتوانند تاریخ را به شیوهای دقیقتر و با استنادات بهتر روایت کنند.
به طور کلی، تحول تاریخ نگاری در دوره رنسانس به دلیل ترکیب انسانگرایی، ارجاع به متون کلاسیک، استفاده از اسناد معتبر و جستجوی حقیقت شکل گرفت. این تحولات، زمینۀ جدیدی برای تاریخنگاری معاصر فراهم کرد.